بسم الله الرحمن الرحیم
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را به همه ی مسلمانان جهان و همه ی مردم آزاده تبریک عرض میکنم
این ماه پر خیر و برکت مایه ی رشد و معرفت انسان است .
همه را در این ماه به روزه داری و تفکر دعوت میکنم
سعی کنید در این ماه به کیفیت در اعمال بیشتر توجه کنید . در های رحمت خداوند باز است و همه سر سفره ی میزبان الهی مهمان هستیم کمک به نیازمندان را فراموش نکنید .
از همه التماس دعای خیر دارم
شیخ المجانین رضا فردی پور مسجدسلیمانی
نشانه های «حُسن ظاهر» در مرجع تقلید به معنای رعایت شئونی است که از نظر شرعی و اجتماعی، نشان دهنده ی تقوا، وقار و اخلاق نیکوی اوست. این مفهوم به ظاهر فیزیکی صِرف محدود نمیشود، بلکه شامل رفتار، پوشش، و شیوهی تعامل او با مردم است که متناسب با جایگاه رهبری دینی باشد. در منابع فقهی، اصولی و روایی، نشانه های حُسن ظاهر به شرح زیر تبیین شده است :
**1. پوشش و آراستگی متوازن**
- **دلیل فقهی**:
مرجع تقلید باید پوششی مطابق با شریعت داشته باشد. پوشش ساده و دور از تجملات، نشانه ی زهد و دوری از دنیاپرستی است.
- در قرآن آمده:
?یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ? (اعراف: 31)؛ این آیه بر لزوم پوشش مناسب در مواجهه با عبادت و اجتماع تأکید دارد.
- در فقه شیعه، تجملگراییِ حرام (مانند پوشیدن لباس شهرت یا استفاده از طلا برای مردان) ممنوع است و مرجع باید از این امور پرهیز کند.
- **دلیل روایی**:
امام صادق(ع) فرمودند:
**«إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ»** (بحارالأنوار، ج73، ص338)؛
این حدیث نشان میدهد آراستگی ظاهری، در حد متعارف و بدون افراط، پسندیده است. همچنین امامان معصوم(ع) همواره پاکیزه و آراسته ظاهر میشدند.
**2. وقار و متانت در رفتار**
- **دلیل اصولی**:
از قواعد اصولی مانند **«حِفظ هَیبَةِ المُجتَهِد»** (حفظ وقار مجتهد) استفاده میشود که بر ضرورت حفظ شأن و احترام مرجع تقلید در جامعه تأکید دارد. رفتار متکبرانه یا سبک سرانه، اعتماد مردم را سلب میکند.
- **دلیل روایی**:
امام علی(ع) میفرمایند:
**«مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ»** (نهج البلاغه، حکمت 424)؛
کسی که برای خود حرمتی قائل نباشد، شر او را نمیتوانی ندیده بگیری. مرجع تقلید باید با متانت و احترام، حرمت مقام اجتهاد را حفظ کند.
**3. پرهیز از رفتارهای ناشایست اجتماعی**
- **دلیل فقهی**:
مرجع تقلید باید از هر عملی که موجب **هُتک حرمت** او میشود (مانند حضور در مکانهای نامناسب یا شرکت در مجالس لهو) پرهیز کند. این مسئله در کتاب «عروة الوثقی» (سید محمدکاظم یزدی) تحت عنوان «وجوب اجتناب از مُنکَرات» مطرح شده است.
- **دلیل روایی**:
پیامبر(ص) فرمودند:
**«مَنْ أَصْبَحَ وَلَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ»** (وسائل الشیعة، ج12، ص11)؛
مرجع تقلید به عنوان مسئول امور مسلمین، باید در رفتارش دغدغه ی هدایت جامعه را نشان دهد.
**4. رعایت آداب معاشرت**
- **دلیل اصولی**:
قاعدهی **«لُزوم رعایت عرف عقلایی»** (ضرورت پیروی از عرف منطقی) ایجاب میکند مرجع تقلید در برخورد با مردم، از آداب پذیرفته شده ی اجتماعی (مانند گشاده رویی و فروتنی) پیروی کند.
- **دلیل روایی**:
امام رضا(ع) فرمودند:
**«مُجالَسَةُ أَهلِ الدِّینِ شَرَفُ الدُّنیا وَالآخِرَةِ»** (تحف العقول، ص444)؛
مرجع تقلید باید چنان رفتار کند که مجالست با او مایه ی شرافت دنیوی و اخروی باشد.
**5. سلامت جسمانی و پرهیز از عوارض ناپسند**
- **دلیل فقهی**:
اگر بیماری یا وضعیت جسمانی مرجع تقلید به گونه ای باشد که موجب تنفّر مردم شود (مانند بیماری مسری یا بی توجهی به نظافت)، ممکن است شرط «قُبح ذاتی» یا «تنفیر عُرفی» باعث سلب صلاحیت او گردد.
- **دلیل روایی**:
پیامبر(ص) فرمودند:
**«النَّظَافَةُ مِنَ الْإِیمَانِ»** (کنز العمال، ج9، ص293)؛
پاکیزگی جسمانی و ظاهری، بخشی از ایمان شمرده شده است.
**نتیجه گیری**
حُسن ظاهر مرجع تقلید، ترکیبی از **پوشش شرعی، متانت رفتاری، رعایت آداب اجتماعی و سلامت جسمانی** است که در منابع فقهی، اصولی و روایی بر آن تأکید شده است. این نشانه ها نه تنها بیانگر تقوای درونی، بلکه عاملی برای جلب اعتماد عمومی و کارآمدی مرجعیت در هدایت جامعه است.
- **منابع کلیدی**:
- قرآن کریم (اعراف: 31، نور: 30)
- نهج البلاغه
- وسائل الشیعة (حر عاملی)
- عروة الوثقی (سید محمدکاظم یزدی)
- کتب اخلاقی مانند «تحف العقول» و «بحارالأنوار».
شرایط مرجع تقلید در فقه شیعه بر پایه منابع فقهی، اصولی و روایی به شرح زیر است. این شرایط از دیدگاه فقهای شیعه (مانند امام خمینی، آیتالله خامنهای، آیتالله سیستانی و دیگران) استخراج شده و در منابعی مانند رساله های عملیه و کتب اصول فقه مورد بحث قرار گرفته است :
*1. شرایط فقهی (شرایط عمومی)**
مرجع تقلید باید دارای ویژگیهایی باشد که او را شایسته رهبری دینی و صدور فتوا کند:
- **مُجتهد بودن**:
مرجع باید به درجه **اجتهاد** رسیده باشد، یعنی توانایی استنباط احکام شرعی از منابع اصلی (قرآن، سنت، عقل و اجماع) را داشته باشد.
- *منبع فقهی*: این شرط در کتابهای اصول فقه مانند «فرائد الاصول» شیخ انصاری و «کفایة الاصول» آخوند خراسانی تأکید شده است.
- **عدالت**:
مرجع باید **عادل** باشد، یعنی از گناهان کبیره اجتناب کند و بر صغیره اصرار نورزد. عدالت شامل تقوا، صداقت و التزام عملی به احکام شرعی است.
- *منبع روایی*: در روایات متعددی از ائمه معصومین(ع) مانند حدیث «اِعلَمُوا أَنَّ أَفضَلَ عِبادِ اللَّهِ... العالِمُ العامِلُ بِعِلمِهِ» (بحارالأنوار، ج 2، ص 36) بر لزوم هماهنگی علم و عمل تأکید شده است.
- **ذکوریت (مرد بودن)**:
بیشتر فقها قائل اند مرجع تقلید باید مرد باشد، هرچند برخی معاصران (مانند آیتالله صانعی) این شرط را مورد بحث قرار داده اند.
- *منبع فقهی*: این شرط در کتاب «عروة الوثقی» سید محمدکاظم یزدی و نظرات فقهایی مانند امام خمینی ذکر شده است.
- **حیات**:
تقلید از مرجع زنده واجب است، مگر در موارد خاصی که تقلید از میت جایز شمرده میشود (مانند استمرار تقلید از مرجع پیشین پس از مرگش).
- *منبع اصولی*: این مسئله در مباحث «تقلید میت» در اصول فقه بررسی میشود.
- **بلوغ و عقل**:
مرجع باید بالغ و عاقل باشد.
**2. شرایط اصولی (دانش تخصصی)**
مرجع باید در علوم مرتبط با استنباط احکام تبحر داشته باشد:
- **تسلط بر اصول فقه**:
آگاهی از قواعد استنباط مانند **برائت، احتیاط، استصحاب** و توانایی تطبیق آنها بر موضوعات جدید.
- *منبع اصولی*: کتاب «اصول الفقه» محمدرضا مظفر.
- **شناخت قرآن و سنت**:
آگاهی از تفسیر آیات الاحکام و روایات فقهی.
- *منبع روایی*: روایاتی مانند «فَإِذَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ حَدِیثٌ فَعَرَضُوهُ عَلَی کِتَابِ اللَّهِ...» (الکافی، ج 1، ص 69).
- **آگاهی از زمان و مکان**:
توانایی تطبیق احکام بر مسائل مستحدثه (مانند مسائل پزشکی، فناوری و اقتصادی).
- *منبع فقهی*: نظریه «ولایت فقیه» امام خمینی بر این شرط تأکید دارد.
**3. شرایط روایی (اعتبار در نقل و تحلیل حدیث)**
- **شناخت احادیث معتبر**:
مرجع باید بتواند روایات صحیح، ضعیف و مجعول را از هم تمییز دهد و از منابع معتبر شیعه (مانند کتب اربعه: الکافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب الاحکام، الاستبصار) استفاده کند.
- *منبع روایی*: روایت «اُنظُرُوا إِلَى مَنْ یَرْوِی حَدِیثَنَا...» (الکافی، ج 1، ص 50).
- **فهم دقیق روایات**:
توانایی تحلیل مفاهیم روایات با توجه به قرائن تاریخی، لغوی و عقلی.
**4. شرایط جانبی (اعتبار اجتماعی و اخلاقی)**
- **اشتهار به علم و تقوا**:
مرجع باید مورد پذیرش جامعه علمی و مردمی باشد.
- **عدم وابستگی به قدرتهای ناروا**:
در روایات بر استقلال فقها از حاکمان جور تأکید شده است (مانند حدیث «الفَقِیهُ... لَا یَصْدُقُ عَلَیْهِ حُکَّامُ الْجَوْرِ»).
**نکات تکمیلی**
- **اعلمیت**:
بسیاری از فقها معتقدند مرجع باید **اعلم** (دارای بالاترین سطح اجتهاد) باشد، هرچند در شرایط خاص، تقلید از غیر اعلم جایز است.
- **تقلید از میت**:
در صورت نبود مرجع زنده یا تخصصی تر بودن نظرات مرجع متوفی، تقلید از او جایز است (با شرایط خاص).
این شرایط در مجموع تضمین کننده آن است که مرجع تقلید نه تنها دانش فقهی، بلکه صلاحیت اخلاقی و اجتماعی برای رهبری دینی جامعه را دارا باشد.
1. تعریف احتیاط شرعی
احتیاط در فقه اسلامی به معنای «رعایت جانب ایمانی و عملی در مواجهه با شبهات و تردیدها» است. این اصل در مواردی اعمال میشود که دلیل شرعی قطعی (قرآن، سنت، اجماع، یا عقل) برای حکم مسئله وجود نداشته باشد یا تعارض ادله رخ دهد. احتیاط به دو دسته تقسیم میشود:
احتیاط واجب: عملی که ترک آن ممکن است به حرام یا ترک واجب بی نجامد.
احتیاط مستحب: عملی که انجام آن برای جلوگیری از احتمال مخالفت با حکم شرع توصیه میشود.
2. ادله فقهی و اصولی احتیاط
الف. ادله قرآنی
1. آیه 195 سوره بقره:
?وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ?
خود را به دست خویش به هلاکت نیندازید.
این آیه به عنوان دلیلی بر لزوم احتیاط در امور مبهم تفسیر شده است؛ زیرا انجام عملی که احتمال حرمت دارد، نوعی هلاکت معنوی محسوب میشود.
2. آیه 36 سوره اسراء
?وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ?
از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن
این آیه بر اجتناب از اقدام در شبهات بدون علم تأکید میکند و احتیاط را به عنوان راهکار عملی تبیین می نماید.
ب. ادله روایی
1. حدیث مشهور «دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ» (صحیح بخاری):
(«آنچه تو را به شک میاندازد رها کن و به آنچه شک ندار روی آور.»)
این حدیث پایه اصلی اصل احتیاط در فقه است و نشان میدهد در موارد تردید، باید جانب ایمانی را رعایت کرد.
2. روایت امام صادق(ع):
إِذَا شَکَکْتَ فِی شَیْءٍ فَدَعْهُ حَتَّى تَأْتِیَ بَیِّنَةً
هرگاه در چیزی شک کردی، آن را رها کن تا دلیل روشنی بیابی
(وسائل الشیعه، جلد 18)
این روایت بر لزوم توقف و احتیاط در شبهات تأکید دارد.
**ج. اصول عملیه**
در اصول فقه، چهار اصل عملیه برای رفع شک در تکالیف شرعی مطرح شده است که **اصل احتیاط** در موارد خاص جایگاه ویژهای دارد:
- **اصل برائت**: در صورت شک در تکلیف، اصل بر عدم وجوب است.
- **اصل احتیاط**: اگر شک در ترک واجب یا انجام حرام باشد، احتیاط واجب میشود.
- **اصل تخییر**: در برخی موارد، مکلف بین احتیاط و رجوع به برائت مخیر است.
- **اصل استصحاب**: ادامه دادن به حالت سابق در صورت شک در تغییر آن.
**نکته**: اصل احتیاط زمانی غالب میشود که:
- دلیل شرعی بر لزوم احتیاط وجود داشته باشد (مانند روایات فوق).
- احتمال قوی ضرر دینی (مانند ارتکاب حرام) در ترک احتیاط وجود داشته باشد.
**3. موارد تطبیقی احتیاط در فقه**
1. **شک در تعداد رکعات نماز**:
اگر نمازگزار در تعداد رکعات شک کند و نتواند به یقین برسد، باید به احتیاط عمل کند (مثلاً دو رکعت را به صورت احتیاطی اضافه کند).
2. **شک در طهارت آب**:
اگر در پاک بودن آب شک شود، احتیاط واجب است که از آن استفاده نشود تا دلیل قطعی بر طهارت پیدا شود.
3. **شک در پایان ماه رمضان**:
اگر هلال شوال رؤیت نشود، احتیاط واجب است که روزه ادامه یابد.
**4. محدودیت های احتیاط**
احتیاط مطلق نیست و در موارد زیر اعمال نمیشود:
- **موجب حرج شود**: اگر احتیاط به سختی غیرقابل تحمل بینجامد، طبق قاعده «نفی حرج» (آیه 78 سوره حج)، احتیاط ساقط میشود.
- **تعارض با اصل برائت داشته باشد**: اگر دلیل قطعی بر عدم وجوب وجود داشته باشد، اصل برائت مقدم است.
- **موجب تخلّف از وظیفه اصلی شود**: مثلاً احتیاط در نماز نباید به گونهای باشد که نظم نماز را از بین ببرد.
**5. دیدگاه مذاهب اسلامی**
- **شیعه**: احتیاط واجب در فقه شیعه جایگاه ویژهای دارد و در موارد متعددی (مانند شک در طهارت) به آن استناد میشود. مراجع تقلید در رساله های عملیه، موارد احتیاط را به طور دقیق ذکر میکنند.
- **اهل سنت**: احتیاط بیشتر در قالب «سَدُّ الذَّرَائِع» (بستن راههای حرام) مطرح میشود. مثلاً در مالکیها، احتیاط در معاملات ربوی شدیدتر است.
**6. نتیجه گیری**
احتیاط شرعی به عنوان یک اصل محافظه کارانه، در راستای حفظ دین و جلوگیری از ورود به شبهات طراحی شده است. ادله قرآنی، روایی، و اصولی (مانند قاعده نفی حرج و سد ذرائع) نشان میدهد که احتیاط نه یک عمل تحمیلی، بلکه راهکاری عقلانی برای تطبیق احکام الهی در شرایط عدم قطعیت است. با این حال، اجرای آن باید با توجه به قواعد فقهی و عدم ایجاد حرج صورت پذیرد.
در فقه شیعه، تقلید از مجتهد در فروع دین (احکام عملی مانند نماز، روزه، حج، معاملات و...) یک ضرورت شرعی و عقلی است و دلایل متعددی از قرآن، سنت، عقل و اجماع برای آن ذکر شده است. در ادامه به مهمترین دلایل فقهی و اصولی این حکم اشاره میکنیم:
1. تعریف تقلید در فقه شیعه
تقلید به معنای مراجعه فرد غیرمتخصص (مقلِّد) به نظر مجتهد جامع الشرایط در احکام شرعی است. این عمل مبتنی بر آن است که مقلد با اطمینان به تخصص مجتهد، احکام دینی را از او فراگیرد.
2. دلایل قرآنی
- آیه? نفی حرج:
«مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» (حج:78).
این آیه نشان میدهد که شرع، تکلیفِ خارج از توان مردم را واجب نمیکند. از آنجا که استنباط احکام برای عموم مردم ممکن نیست، تقلید راهی برای رفع حرج است. - آیه? سؤال از اهل ذکر:
«فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (نحل:43 و انبیاء:7).
اهل ذکر در روایات شیعه به فقها و عالمان دین تفسیر شدهاند. این آیه وجوب مراجعه به متخصصان دین (مجتهدان) را ثابت میکند.
3. روایات معصومین(ع)
- حدیث امام حسن عسکری(ع):
«فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ، فَلِلْعَوَامِ أَنْ یُقَلِّدُوهُ» (وسائل الشیعه، ج27، ص131).
این حدیث صریحاً تقلید عوام از فقهای واجد شرایط (صائن، حافظ دین، مخالف هوای نفس) را جایز میشمارد. - وصیت امام صادق(ع) به مفضل:
«إِنَّمَا عَلَى النَّاسِ أَنْ یَأْخُذُوا مَا قُلْتَ وَ یَدَعُوا مَا تَرَکْتَ» (کافی، ج1، ص53).
این روایت بر لزوم پیروی از فقها در بیان احکام تأکید دارد.
4. دلایل عقلی
- قاعده? عقلی «لزوم رجوع جاهل به عالم»:
عقل حکم میکند که فرد ناآگاه در هر رشتهای باید به متخصص آن مراجعه کند. در احکام دین نیز همین قاعده جاری است.- مثال: اگر فردی پزشک نباشد، در بیماری به پزشک مراجعه میکند؛ در احکام شرعی نیز باید به مجتهد رجوع کند.
- امتناع تکلیف مالایطاق:
شرعاً تکلیف کردن به چیزی که خارج از توان عموم مردم است (مانند استنباط مستقیم احکام از منابع)، باطل است. بنابراین تقلید راه حلی عقلانی برای عمل به تکلیف است.
5. اجماع فقهای شیعه
- تمام فقهای شیعه از قدیم تاکنون (مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، محقق حلی، علامه حلی، شیخ انصاری، امام خمینی و...) بر وجوب تقلید از مجتهد جامعالشرایط در فروع دین اجماع دارند.
- امام خمینی: «تقلید در احکام فرعیه از مجتهد اعلم واجب است» (تحریر الوسیله، ج1، ص5).
6. اصول فقهی
- اصل برائت:
اگر فردی به حکم شرعی دسترسی نداشته باشد، طبق اصل برائت (عدم تکلیف در صورت شک) عمل میکند، اما این اصل تنها در موارد محدود جاری است و تقلید راه مطمئن تری برای رعایت احکام است. - حجیت ظنِّ معتبر:
در فقه شیعه، ظنّی که از راه معتبر (مانند فتواى مجتهد) به دست آید، حجت است. بنابراین، تقلید از مجتهد به عنوان منبع ظنّ معتبر، پذیرفته شده است.
7. شرایط مجتهد و لزوم تقلید از او
- مجتهد باید زنده، اعلم (آگاهتر از دیگران)، عادل، و شیعه? دوازده امامی باشد.
- دلیل شرط اعلمیت: احتمال خطا در مجتهد غیراعلم بیشتر است و تقلید از اعلم، احتیاط در دین محسوب میشود.
8. استثنائات و موارد جایگزین
- اگر دسترسی به مجتهد ممکن نباشد، فرد میتواند به احتیاط عمل کند یا از فتوای مجتهد قبلی (مُتَمَکِّنٌ مِنَ الرُّجُوع) پیروی نماید.
جمعبندی نهایی
تقلید از مجتهد در فروع دین به دلایل زیر واجب است:
1. نفی حرج از مردم در یادگیری احکام پیچیده.
2. دستور قرآن به مراجعه به اهل علم.
3. تأکید روایات بر پیروی از فقها.
4. دلیل عقلی بر لزوم رجوع جاهل به عالم.
5. اجماع فقها به عنوان یکی از ادله? چهارگانه? استنباط.
این حکم نه تنها نافی تعقل نیست، بلکه خود مبتنی بر خرد ورزی و نظام مندسازی ارتباط عوام با متون دینی است.
منابع:
- قرآن کریم
- کتب حدیثی شیعه (کافی، وسائل الشیعه)
- کتب اصول فقه (فرائد الاصول شیخ انصاری، رسائل امام خمینی)
متون فقهی (تحریر الوسیله، جواهر الکلام
بسم الله الرحمن الرحیم
در فقه و اصول شیعه، تقلید در اصول دین جایز نیست و دلایل شرعی و عقلی متعددی برای این حکم وجود دارد. در زیر به مهمترین این دلایل اشاره میشود :
1. ضرورت ایمان مبتنی بر یقین و معرفت شخصی
- قرآن کریم بر لزوم تفکر و تعقل در پذیرش عقاید تأکید دارد:
- «أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (بقره:44)؛ «أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ» (انعام:50).
- در آیاتی مانند «إِنَّ فِی ذَ?لِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» (نحل:67)، عقل به عنوان ابزار شناخت حقایق دینی معرفی شده است.
- نقد تقلید کورکورانه: «إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى? أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى? آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ» (زخرف:23).
- روایات اهل بیت(ع) نیز بر این امر تأکید میکنند:
- امام صادق(ع): «اِعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ» (بحارالأنوار، ج2، ص96).
- امام باقر(ع): «الْعِلْمُ مُقْتَرَنٌ بِالْعَمَلِ، فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ» (کافی، ج1، ص44).
2. مسئولیت فردی در قیامت
- در قیامت، هرکس درباره اعتقاداتش پرسیده میشود و نمیتواند با استناد به تقلید از دیگران پاسخ دهد. قرآن میفرماید:
- «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى?» (فاطر:18).
- امام علی(ع): «لَا تَکُونُوا إِمَّعَةً تَقُولُونَ إِنْ أَحْسَنَ النَّاسُ أَحْسَنَّا وَ إِنْ ظَلَمُوا ظَلَمْنَا» (نهجالبلاغه، حکمت 150).
3. تفاوت ماهوی اصول دین و فروع دین
- اصول دین(توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت) پایه های ایمان اند و نیازمند یقین شخصی (حجت باطنی) هستند.
- فروع دین(احکام عملی) مبتنی بر حجت ظاهریاند و تقلید در آنها جایز است، زیرا فهم جزئیات آنها برای عموم دشوار است.
4. نقش عقل در شناخت اصول دین
- در اصول شیعه، عقل به عنوان یکی از منابع استنباط احکام شناخته میشود.
- دلیل عقلی: شناخت خداوند و ضرورت نبوت با عقل فطری ممکن است و تقلید در این موارد نقض غرض است.
- شیخ مفید در «تصحیح الاعتقاد» مینویسد: «الْعَقْلُ یَدُلُّ عَلَى وُجُوبِ نَصْبِ الْإِمَامِ»
5. اجماع علما
- فقهای شیعه (مانند شیخ طوسی، علامه حلی، و امام خمینی) به اتفاق تقلید در اصول دین را باطل میدانند.
- آیت الله خامنهای: «در اصول دین، تقلید جایز نیست و باید با تحقیق و برهان به یقین برسد» (اجوبة الاستفتائات).
6. استثنائات محدود
- برای کسانی که توانایی تحقیق ندارند (مانند کودکان یا افراد ناتوان)، تقریب به ذهن (شناخت اجمالی) کافی است، اما این نیز نوعی تلاش شخصی محسوب میشود.
نتیجه گیری:
تقلید در اصول دین جایز نیست، زیرا:
1. ایمان باید مبتنی بر یقین و معرفت شخصی باشد.
2. مسئولیت فردی در قیامت غیرقابل انتقال است.
3. عقل به تنهایی توان شناخت اصول دین را دارد.
4. اصول دین نیازمند حجت باطنی (یقین) است، نه حجت ظاهری (تقلید).
منابع: قرآن، روایات اهل بیت(ع)، آثار فقهای شیعه
.: Weblog Themes By Pichak :.